Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش صدای ایران از ایرنا، رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی استان اردبیل همه مراحل درمانی دو دختر نوجوان را که یکی از آنها فوت کرده و دیگری پس از مداوا از بیمارستان مرخص شده است را تشریح کرد.


دکتر علی محمدیان اردی اعلام کرد: برابر اسناد پزشکی موجود، وضعیت جسمی اسرا پناهی خانقاه فرزند احمد متولد سال ۱۴ اسفندماه ۱۳۸۵ در ساعت ۶ دقیقه و ۳۷ ثانیه بامداد روز چهارشنبه ۲۰ مهرماه با شماره‌ تلفن همراهی که گویا متعلق به برادر وی بوده، به اورژانس گزارش شده و چند دقیقه بعد توسط اکیپ اورژانس به بیمارستان امام خمینی(ره) انتقال یافته و تحت مداوا قرار گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



وی بیان کرد: اولین دستور دارویی برای این بیمار در دقیقه ۳۶ بامداد ۲۰ مهرماه بوده و علائم بدو ورود وی به اورژانس بیمارستان استفراغ و افت شدید فشار(فشار ۷) ثبت شده است.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی استان اردبیل اضافه کرد: در مراحل درمان، وضعیت بیمار رفته رفته بدتر شده و در ساعات ظهر روز چهارشنبه تحت دیالیز سفاقی قرار گرفته و با وخامت حال وی، ساعت حوالی ۱۴ و ۲۵ دقیقه به بخش آی.سی.یو منتقل شده و در ساعت ۱۸ و ۵۰ دقیقه در اثر وقفه قلبی و تنفسی از دنیا رفته است.

وی با اشاره به انتقال پرونده وی به پزشکی قانونی پس از فوت گفت: تمامی پرونده وی در بیمارستان موجود است و صدای تماس با اورژانس هم ثبت و ضبط شده و همه دستورات پزشکی مستمر در پرونده موجود است.

دکتر محمدیان اضافه کرد: اولین ورود بیمار به بیمارستان در دقایق اول روز چهارشنبه و حدود ۱۰ ساعت قبل از زمان ادعایی رسانه‌های معاند و قبل از حواشی اتفاقات روز چهارشنبه مدرسه شاهد بوده است و اصولا وضعیت پزشکی وی ربطی به محل تحصیل وی ندارد.

وی بیان کرد: مشکل اولیه وخامت حال بیمار هم توسط برادر وی به اورژانس اعلام شده و اکیپ اورژانس کمتر از پنج دقیقه در محل اعلامی حاضر شده و مداوا از نخستین دقایق آغاز شده است.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی استان اردبیل همچنین با اشاره به مداوای یک بیمار دیگر حدود ۱۶ ساله به نام خجسته همزمان با این رویداد گفت: این خانم نیز پس از تشنج توسط اکیپ اورژانس در روز چهارشنبه از مدرسه به بیمارستان فاطمی و از آنجا به بیمارستان علوی اردبیل منتقل شده و تحت مداوا قرار گرفته است.

وی افزود: این دختر دانش آموز سابقه سه ساله تشنج داشته و در شهر تهران هم توسط پزشک متخصص ویزیت شده و داروی لاموتریژن مصرف می‌کرده و حملات مشکوک تشنج داشته است.

دکتر محمدیان اردی با رد شایعه فوت وی بیان کرد: این دختر نوجوان هم پس از انتقال به بیمارستان علوی که مرکز مغز و اعصاب است، تحت مداوا قرار گرفته و خود من آخرین بار پنجشنبه شب ویزیت کردم و روز شنبه نیز پس از مداوا از بیمارستان علوی مرخص شده است

منبع: صدای ایران

کلیدواژه: اسرا پناهی روز چهارشنبه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۱۰۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش

 

به گزارش تابناک، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...
با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

 منبع: خراسان

دیگر خبرها

  • پیدا شدن یک جسد در سد قشلاق سنندج / علت مرگ در دست بررسی است
  • جزئیات جدید از دزدیده شدن دختر ۴ ساله کلاله‌ای
  • ورود سامانه بارشی جدید به کردستان
  • سوانح رانندگی در خراسان رضوی ۱۱ نفر را راهی بیمارستان کرد
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
  • مراجعه ۱۳ هزار اردبیلی با ادعای نزاع به مراکز پزشکی قانونی
  • انتقال هوایی بیمار سکته قلبی از داران به بیمارستان چمران اصفهان
  • ماموریت بیمار با بالگرد هوایی اورژانس از داران به اصفهان
  • هواداران رودا خوشحال از صعودی که سرانجام نداشت
  • تصادف در محور اهر-تبریز ۹ نفر را روانه بیمارستان کرد